توضیحات
بسمه تعالی
معرفت و شناخت امام را امام علی (ع) در حدیثی گرانقدر به طارق آموخته اند. در اینجا شرح این عبارت از حدیث که امام کلمه الله است بر مبنای کلام امام علی(ع) و آیات قرآن و روایات بیان می شود.
معرفت و شناخت امام- شرح حدیث طارق- قسمت دوم- کلمه الله- 2:
بسم الله الرحمن الرحیم
واژه کلمه در ارتباط با امام علی(ع) و دیگر ائمه معصومین (علیهم السلام) در شکلهای گوناگونی در قرآن بکار رفته است که در ادامه به آنها پرداخته می شود.
۱-۱- کلمة الله:
خداوند در آیه ۲۷ سوره لقمان می فرماید: " وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزيزٌ حَكيمٌ" ("و اگر همهی درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، [اينها همه تمام مىشود ولى] كلمات خدا پايان نمىگيرد؛ خداوند توانا و حكيم است").
در این آیه خداوند امام را کلمة الله می داند. کلمه ای که نه پایان می پذیرد و نه فضیلتش درک می شود و چون علمی که از طرف خداوند به مخلوقات می رسد بر اساس کلمه بیان می شود—قسمتی از علم خداوند که علم غیب و صرفا خودش از آن باخبر است اما قسمت دیگر را در اختیار پیامبر(ص) و امامان علیهم السلام قرار می دهد این وصف، امام را سرحد علمی می داند که قابل تبدیل شدن به کلمه و ترجمه به زبان مخلوقات است.
در این زمینه روایات زیر را داریم:
1:
الهادی (علیه السلام)- سَأَلَ یَحْیَی بْنُ أَکْثَمَ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ مَا هِیَ فَقَالَ هِیَ عَیْنُ الْکِبْرِیتِ وَ عَیْنُ الْیَمَنِ وَ عَیْنُ الْبَرَهُوتِ وَ عَیْنُ الطَّبَرِیَّهًِْ وَ حَمَّهًُْ ماسیدان {مَاسَبَذَانَ} وَ حَمَّهًُْ إِفْرِیقِیَهًَْ وَ عَیْنُ بَاجُورَانَ وَ نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی لَا تُدْرَکُ فَضَائِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَی.
امام هادی (علیه السلام)- یحییبناکثم از امام هادی (علیه السلام) دربارهی معنای آیه: سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللهِ پرسید. امام (علیه السلام) فرمود: «آنها عبارتند از: چشمهی کبریت و چشمهی یمن و چشمهی برهوت و چشمهی طبریّه و چشمهی آبگرم ماسیدان و چشمه آبگرم افریقا و چشمهی باجوران، و مائیم آن کلمات خدا که [پایان نمیپذیریم و] فضائلمان درک نمیگردد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۵۷۰
بحار الأنوار، ج۴، ص۱۵۱/ الإحتجاج، ج۲، ص۴۵۴/ الاختصاص، ص۹۰؛ «بتفاوت»/ المناقب، ج۴، ص۴۰۰؛ «باحوران» بدل «باجوران»/ البرهان
2:
الهادی (علیه السلام)- قَالَ مُوسَیبْنُمُحَمَّدِبْنِالرِّضَا لَقِیتُ یَحْیَیبْنَأَکْثَمَ فِی دَارِ الْعَامَّهًِْ فَسَأَلَنِی عَنْ مَسَائِلَ فَجِئْتُ إِلَی أَخِی عَلِیِّبْنِمُحَمَّدٍ (علیه السلام) ... قال (علیه السلام) ... و امّا: قَوْلِهِ تَعَالَی وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ مَا هَذِهِ الْأَبْحُرُ وَ أَیْنَ هِیَ ... قَالَ اکْتُبْ إِلَیْهِ قُلْتُ وَ مَا أَکْتُبُ قَالَ اکْتُب ... وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ فَهُوَ کَذَلِکَ لَوْ أَنَّ أَشْجَارَ الدُّنْیَا أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ سَبْعَهًُْ أَبْحُرٍ وَ انْفَجَرَتِ الْأَرْضُ عُیُوناً لَنَفَدَتْ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ اللَّهِ وَ هِیَ عَیْنُ الْکِبْرِیتِ وَ عَیْنُ النَّمِرِ وَ عَیْنُ الْبَرَهُوتِ وَ عَیْنُ طَبَرِیَّهًَْ وَ حَمَّهًُْ مَاسَبَذَانَ وَ حَمَّهًُْ َائِلُنَا.
امام هادی (علیه السلام)- موسیبنمحمّد نوهی حضرت رضا (علیه السلام) (برادر حضرت هادی) گوید: در دارالعامّه به یحییبناکثم برخوردم و از من سؤالاتی نمود. پس به خدمت برادرم علیبنمحمّد (علیه السلام) رسیدم ... و دربارهی این کلام خداوند: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ؛ پرسیده است: نام این دریاها چیست و در کجا واقع شدهاند؟ ... فرمود: «بنویس». گفتم: «چه بنویسم»؟ ... فرمود: این آیه: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ؛ همین طور هم هست. اگر درختان دنیا تمامی قلم گردد و دریا مرکّب و هفت دریای دیگر به آن بیفزایند و همهی چشمهها از زمین بجوشد، همه و همه تمام شوند، کلمات خدا پایان نمییابد، و آنها مانند چشمه کبریت، و چشمه نمر، و چشمه برهوت، و چشمه طبریّه، و چشمه آب گرم ماسبذان، و چشمه آب گرم افریقیّه مشهور به لسنان، و چشمه بحرون است. و ماییم آن کلمات خدا که نه پایان میپذیریم و نه فضایلمان درک میگردد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۵۷۰
بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۸۸/ تحف العقول، ص۴۷۶
3:
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: ... وَ الْمُحْکَمُ لَیْسَ بِشَیْئَیْنِ إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ وَاحِدٌ فَمَنْ حَکَمَ بِمَا لَیْسَ فِیهِ اخْتِلَافٌ فَحُکْمُهُ مِنْ حُکْمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ حَکَمَ بِأَمْرٍ فِیهِ اخْتِلَافٌ فَرَأَی أَنَّهُ مُصِیبٌ فَقَدْ حَکَمَ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ إِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَهًِْ الْقَدْرِ إِلَی وَلِیِّ الْأَمْرِ تَفْسِیرُ الْأُمُورِ سَنَهًًْ سَنَهًًْ یُؤْمَرُ فِیهَا فِی أَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ فِی أَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ إِنَّهُ لَیَحْدُثُ لِوَلِیِّ الْأَمْرِ سِوَی ذَلِکَ کُلَّ یَوْمٍ عِلْمُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ الْخَاصُّ وَ الْمَکْنُونُ الْعَجِیبُ الْمَخْزُونُ مِثْلَ مَا یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ قَرَأَ وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
امام باقر (علیه السلام)- حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند دربارهی شب قدر میفرماید در آن شب هر امری براساس حکمت [الهی] تدبیر و جدا میگردد. (دخان/۴). هر امر حکیم در شب قدر نازل میشود. آنچه محکم است دو چیز نمیشود، محکم فقط یک چیز است. هرکس به چیزی حکم کند که در آن اختلاف نباشد، حکمش، حکم خداوند عزّوجلّ است و هرکس به چیزی حکم کند که در آن اختلاف است و مدّعی باشد که صحیح است، به حکم طاغوت حکم کرده است. در شب قدر، امور کل سال تا سال دیگر، به ولیّ امر نازل میشود، به او دستور میدهند که در مورد خود چنین و چنان کن و در مورد مردم چنان و چنین، و برای ولیّ امر در غیر از این شب هم، هر روز علم خدا که خاصّ و مخزون و مکنون عجیب است، مانند همان شب قدر، بازگو میشود. سپس این آیه را قرائت کرد: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۵۷۲
بحار الأنوار، ج۲۵، ص۷۹/ الکافی، ج۱، ص۲۴۸/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۷۹۴
۱-۲- کلمه تقوی:
خداوند در سوره فتح در آیه ۲۶ با عبارت "... وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها ..."(..." و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هركس شايستهتر و اهل آن بودند...") امام علی (ع) را کلمه تقوایی معرفی می کند که آن را بر بندگان پرهیزگارش واجب گردانده و با این عبارت ایشان را بالاترین حد تقوا و الگوی آن می داند و از طرفی پرهیزگاری را مشروط به پذیرش ولایت ایشان کردهاست.
در این زمینه روایات زیر وارد شده است:
1:
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِیبَرْزَهًَْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیَ فِی عَلِیٍ عَهْداً. فَقُلْتُ: اللَّهُمَ بَیِّنْ لِی. فَقَالَ لِی اسْمَعْ فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ قَدْ سَمِعْتُ. فَقَالَ: اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ أَخْبِرْ عَلِیّاً (علیه السلام) بِأَنَّهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ أَوْلَی النَّاسِ بِالنَّاسِ وَ الْکَلِمَهًْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِین
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوبرزه گوید: شنیدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند دربارهی علی (علیه السلام) از من عهدی گرفته و دستوری داده است». عرض کردم: «خدایا! آنها را برایم بیان کن». خداوند فرمود: «گوش کن»! عرض کردم: «خدایا من بهطور کامل شنیدهام (سراپا گوش هستم)». پروردگار فرمود: «به علی (علیه السلام) بگو که او امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سرور اوصیای پیامبران و سزاوارترین مردم نسبت به آنها و کلمهای است که آن را بر بندگان پرهیزگارم واجب گردانیدهام.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۷۸
الیقین، ص۲۹۷/ البرهان
2:
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ مَالِکِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لِمَوْلَایَ الرِّضَا (علیه السلام) قَوْلُهُ تَعَالَی وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها قَالَ هِیَ وَلَایَهًُْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِین (علیه السلام)فَالْمَعْنَی أنَّ الْمَلْزُومِینَ بِهَا شِیعَتُهُ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها.
امام رضا (علیه السلام)- مالکبنعبدالله روایت کرده است که گفت: خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «منظور از آیه: و أَلزَمَهُمْ کَلمَةَ التَّقْوی و کَانُوا أَحَقَّ بِهَا و أَهْلهَا چیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «این آیه دربارهی ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است به این معناست که افراد پایبند به تقوا شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند وایشان سزاوار به این امر میباشند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۷۸
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۷۷/ البرهان
3:
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَا عُرْوَهًُْ اللَّهِ الْوُثْقَی وَ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی.
امام علی (علیه السلام)- من عروهًْ الوثقی و کلمهی تقوی هستم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۲
التوحید، ص۱۶۵/ نورالثقلین
4:
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عُمَرَبْنِعَلِیٍّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیَّ عَهْداً فَقُلْتُ: یَا رَبِّ بَیِّنْهُ لِی قَالَ: اسْمَعْ. قُلْتُ: سَمِعْتُ. قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)، إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) رَایَهًُْ الْهُدَی بَعْدَکَ، وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی، وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِی، وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمَهَا اللَّهُ الْمُتَّقِینَ، فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی، وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی، فَبَشِّرْهُ بِذَلِک.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند امری را به من اطّلاع داد. عرض کردم: «خدایا آن را برایم بیان کن». پروردگار فرمود: «گوش کن». عرض کردم: «به دقّت گوش میدهم». پروردگار فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پس از تو، علی (علیه السلام) پرچم هدایت، امام اولیاء و نور هدایت برای کسانی است که از من اطاعت میکنند. همچنین او کلمهای است که خداوند آن را بر پرهیزگاران لازم و واجب کرده است. هرکس او را دوست داشته باشد، درحقیقت مرا دوست داشته است. هرکس از او متنفّر باشد، درحقیقت نسبت به من کینه روا داشته است. این مژده را به او بده».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۷۸
بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۷۶/ البرهان/ نورالثقلین
5:
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَسَحَ اللَّهُ لِی فِی بَصَرِی غَلْوَهًًْ کَمَا یَرَی الرَّاکِبُ خَرْقَ الْإِبْرَهًِْ مِنْ مَسِیرَهًِْ یَوْمٍ فَعَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) کَلِمَاتٍ فَقَالَ: اسْمَعْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الظَّلَمَهًِْ وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ. قَالَ: فَبَشَّرَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِذَلِکَ فَأَلْقَی عَلِیٌّ (علیه السلام) سَاجِداً شُکْراً لِلَّهِ ثُمَّ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِنِّی لَأُذْکَرُ هُنَاکَ فَقَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ لَیَعْرِفُکَ هُنَاکَ وَ إِنَّکَ لَتُذْکَرُ فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- امام باقر (علیه السلام) نقل میکند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «زمانیکه مرا به معراج بردند، پرده از مقابل دیدگانم برداشته شد و چشمانم میتوانستند بسیار بیشتر از حالت عادی اشیاء را ببینند. گویی سوارکاری سوراخ سوزنی را از فاصله یک روز راه ببیند. پروردگار دربارهی علی (علیه السلام)، اموری را به من یادآوری کرد». و فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! بدان که علی (علیه السلام)، امام و سرور پرهیزکاران، سرکرده و پیشوای افراد اصیل و شریف (قائد الغرّ المُحجّلین) و پادشاه مؤمنان است. ثروت نیز پشتیبان و حامی ستمکاران است. کلمهای است که پرهیزگاری را مشروط به پذیرش ولایت او کردهام. او از همگان به این مقام سزاوارتر است. این مژده را به او بده». رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) این امر را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اطّلاع داد. آن حضرت به شکرانه این نعمت به سجده افتاد». سپس فرمود: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا در آنجا از من یاد میشود»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آری! خداوند تو را در آنجا میشناسد و در ملکوت اعلی از تو یاد میشود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۷۸
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۵۷۷/ البرهان
6:
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)قُمْ وَ ارْکَبْ فَفِدْ إِلَی رَبِّکَ فَأَتَانِی بِدَابَّهًٍْ دُونَ الْبَغْلِ وَ فَوْقَ الْحِمَارِ خَطْوُهَا مَدَّ الْبَصَرِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ جَوْهَرٍ یُدْعَی الْبُرَاقَ قَالَ فَرَکِبْتُ حَتَّی طَعَنْتُ فِی الثَّنِیَّهًْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ یا محمد (صلی الله علیه و آله) تَقَرَّبْ إِلَی رَبِّکَ فَقَدْ وَطِئْتُ الْیَوْمَ مَکَاناً بِکَرَامَتِکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَطِئْتُهُ قَطُّ وَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ لَأَحْرَقَنِی هَذَا النُّورُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیَّ قَالَ فَتَقَدَّمْتُ فَکُشِفَ لِی عَنْ سَبْعِینَ حِجَاباً قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) فَخَرَرْتُ سَاجِداً وَ قُلْتُ لَبَّیْکَ رَبَّ الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ فَقِیلَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ یا محمد (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ حَبِیبِی وَ صَفِیِّی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ أَمِینِی فِی عِبَادِی مَنْ خَلَّفْتَ فِی قَوْمِکَ حِینَ وَفَدْتَ إِلَیَّ قَالَ فَقُلْتُ مَنْ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی وَ نَاصِرِی وَ وَزِیرِی وَ عَیْبَهًُْ عِلْمِی وَ مُنْجِزُ عِدَاتِی قَالَ فَقَالَ لِی رَبِّی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ جُودِی وَ مَجْدِی وَ قُدْرَتِی عَلَی خَلْقِی لَا أَقْبَلُ الْإِیمَانَ بِی وَ لَا بِأَنَّکَ نَبِیٌّ إِلَّا بِالْوَلَایَهًِْ لَهُ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ رَبِّی وَ کَیْفَ لِی بِهِ وَ قَدْ خَلَّفْتُهُ فِی الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) ارْفَعْ رَأْسَکَ قَالَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ إِذَا أَنَا بِهِ مَعَ الْمَلَائِکَهًِْ الْمُقَرَّبِینَ مِمَّا یَلِی السَّمَاءَ الْأَعْلَی قَالَ فَضَحِکْتُ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذِی قَالَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ الْیَوْمَ قَرَّتْ عَیْنِی قَالَ ثُمَّ قِیلَ لِی یا محمد (صلی الله علیه و آله) قُلْتُ لَبَّیْکَ ذَا الْعِزَّهًِْ لَبَّیْکَ قَالَ إِنِّی أَعْهَدُ إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) عهْداً فَاسْمَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا هُوَ یَا رَبِّ فَقَالَ عَلِیٌّ رَایَهًُْ الْهُدَی وَ إِمَامُ الْأَبْرَارِ وَ قَاتِلُ الْفُجَّارِ وَ إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ هُوَ الْکَلِمَهًُْ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ أَوْرَثْتُهُ عِلْمِی وَ فَهْمِی فَمَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِی إِنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ فَبَشِّرْهُ بِذَلِکَ یا مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) قَالَ ثُمَّ أَتَانِی جبرئیل قَالَ فَقَالَ لِی یَقُولُ اللَّهُ لَکَ یا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَلَایَهًَْ علیبنأبیطالب (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- در حجر خوابیده بودم که جبرئیل نازل شده و به آرامی مرا حرکت داده و فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) خداوند تو را ببخشد از جای برخیز و سوار شو به محضر پروردگارت مشرّف شو». سپس برایم مرکبی را آورد که کوچکتر از استر و بزرگتر از الاغ بود و قدمهای بهاندازهی وسعت دید چشم و بالهایش از جوهر بود و به آن براق گفته میشد. فرمود: «برآن سوار شده و پاهایم را دو طرف وی قرار دادم. سپس جبرئیل به من گفت: «به پروردگار تقرّب بجوی که من در این روز بهواسطهی گرامت و بزرگواری تو به مکانی قدم نهادم که قبل از این هرگز به این مقام داخل نشده بودم و اگر کرامت تو نبود این نوری که در مقابل ماست مرا میسوزانید». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من جلوتر رفتم تا اینکه هفتاد حجاب برایم برطرف شد خداوند مرا صدا زده و فرمود: «یا محمّد (صلی الله علیه و آله)». پس من به سجده افتادم و عرض کردم: «لبیک ای پروردگار صاحب عزّت لبیک»! به من گفته شد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) سرت را بالا بگیر و از خداوند درخواست کن تا به تو عنایت کند و شفاعت بخواه تا پذیرفت شود. ای محمّد تو حبیب و برگزیده و رسول من بهسوی بندگانم هستی و امین من در بین مخلوقات میباشی. هنگامیکه نزد من آمدی چه کسی را در بین امّتت جانشین قرار دادی»؟ گفتم: «کسی را که تو به او از من آگاهتری او پسر عمویم و یاریگر و وزیر و حامل علمم و محقّقکننده وعدههایم میباشد. خداوند فرمود: «به عزّت و جلال و بخشش و مجد و قدرتم بر خلایق، ایمان به خودم و ایمان به نبوّت تو را جز با ولایت علی (علیه السلام) نمیپذیرم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله) آیا دوست داری علی (علیه السلام) را در ملکوت آسمانها ببینی». عرض کردم بله لکن من او را در زمین جانشین خویش قرار دادهام امّا چگونه میشود او را در آسمانها ببیینم»؟ خداوند فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) سرت را بالا بگیر». پس سر خویش را بالا گرفتم درحالیکه با ملائکه مقرّبین که از آسمان اعلی پشتسر یکدیگر قرار داشتند همراه بودم پس خنده بر لبانم نشست بهگونهای که دندانهایم ظاهر شد». عرض کردم: «خدایا امروز دیدهام روشن شد». سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)». گفتم: «لبیک ای خداوند صاحب عزّت لبیک». فرمود: «من در مورد علی (علیه السلام) از تو عهدی میگیرم پس آن را بشنو». عرض کردم: «خدایا آن عهد چیست»؟ فرمود: «علی (علیه السلام) نشانه هدایت و امام ابرار و قاتل فاجران و پیشوای کسانی است که از ما اطاعت مینمایند و او کلمهای است که بر متّقین لازم نمودهام و علم و فهم خویش را به وی ارث دادهام. پس هرکس علی (علیه السلام) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس نسبت به وی بغض داشته باشد با من دشمنی نموده است او در معرض امتحان است و دیگران بهوسیلهی وی امتحان میگردند. پس علی (علیه السلام) را به این امر بشارت بده». جبرئیل نزد من آمده و گفت خداوند میفرماید: ای محمّد (صلی الله علیه و آله) مراد از وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها ولایت علیّبنابیطالب (علیه السلام) میباشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۴۸۰
بحارالأنوار، ج۱۸، ص۳۹۲/ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۳۱۴/ الیقین، ص۲۹۱