توضیحات
سوالاتی از اهل سنت
اگر می توانند بزرگان آنها بیایند و پاسخ دهند:
- پیامبر ما نزد خدا گرامی تر است یا حضرت سلیمان؟ پس آیا وصی پیامبر ما باید مقامش نزد خدا بالاتر باشد یا وصی حضرت سلیمان؟ آصف، وصی سلیمان به یک حرف از حروف اعظم عالم بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن برای حضرت سلیمان(ع) بیاورد اما آیا خلفای منتخب شما چیزی از اسم اعظم می دانستند؟ آیا از چنین علمی برخوردار بوده اند؟ مسلما خیر اما امامان ما هفتاد و دو حرف از آن اسم اعظم خداوند را می دانند و یک حرف باقیمانده نیز مخصوص ذات پاک پروردگار است. پس چطور خلفای اول تا سوم که حتی یک حرف از حروف اعظم را نمی دانستند و علمشان از آصف، وصی سلیمان(ع) هم کمتر بود وصی پیامبر(ص) که علمش بالاتر از حضرت سلیمان(ع) بود شدند؟
- در سوره اسراء آیه 80 خود خداوند به پیامبر(ص) دعای زیر را تعلیم می دهد:
" وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً". در این آیه که از جانب خداوند آمده به صراحت ذکر شده است که "سلطانا نصیرا" که کمک کننده به پیامبر(ص) در راه دین است باید از جانب خداوند تعیین شود ("وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ") . پس چطور امکان دارد یاری کننده پیامبر(ص) که اتفاقا در این آیه تاکید شده است باید حجت بر مردم و "سلطان" باشد را مردم تعیین کنند؟ و این در حالی است که خداوند دعای پیامبر(ص) را اجابت نمود و امام علی(ع) را یاریگر ایشان قرار داد[1]. دقت کنید که آیه نمی گوید که پیامبر(ص) به درگاه خداوند اینچنین دعا کرد بلکه این خداوند است که به پیامبر(ص) دستور می دهد این طور بگو (وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً). لذا وقتی خداوند به پیامبر(ص) دستور می دهد فرد یاریگری که حجت و سلطان بر مردم است (یعنی دارای قدرت ولایت و حاکم بر مردم) است را تو ای پیامبر(ص) از من خدا بخواه که برایت قرار دهم دیگر چه کسی می تواند خود را به جای او جا یزند؟
- سنت الهی این بوده که از ابتدای خلقت بشر، همیشه رهبر و امامی از جانب خداوند برای مردم تعیین شده است که اتفاقا بحث امامت یکی از آن سوالات مهم پس از مرگ است. یعنی جانشینان پیامبران(علیهم السلام ) را خود خداوند تعیین می کرده است. حضرت آدم(علیه السلام) به عنوان اولین پیامبر، از جانب خداوند مامور شد شیث را به عنوان وصی انتخاب کند. حضرت موسی(ع) به عنوان بزرگترین پیامبر دین یهود، از جانب خدا مامور شد که یوشع بن نون را به عنوان وصی معرفی کند. حضرت عیسی(ع) به عنوان بزرگترین پیامبر دین مسیحیت از جانب خدا مامور شد که شمعون را وصی خود معرفی کند[2]. از آنجا که در سنت الهی تغییری نیست(فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا ("در سنت خدا هيچ تبديلى نمىيابى و در سنت خدا هيچ تغييرى نمىيابى.")(سوره فاطر، آیه 43)، چطور ممکن است پیامبر اسلام(ص) که شأن ایشان از همه پیامبران پیشین بالاتر است وصی بعد از خود را از جانب خدا به مردم معرفی نکند و این انتخاب از جانب مردم صورت بگیرد؟ مگر در سنت الهی تغییری هست؟
- در آیه 44 سوره کهف تاکید شده است که ولایت و در نتیجه حکمرانی و خلافت از آن خداست:" هُنالِكَ الْوَلايَةُ للهِ الْحَقِّ..." ("در آنجا ثابت شد که ولایت از آن خداوند بر حق است!"). پس چطور ولایت بر مسلمین که صرفا مخصوص خداست می تواند بعد از پیامبر(ص) به کسی برسد که از جانب خداوند تعیین نشده است؟
- آیا در قرآن، شاخص برتری یک نفر بر دیگر بندگان مومن خداوند معرفی نشده است؟ آیا در سوره نمل آیه 15 نخوانده اید که خداوند این شاخص را بهره مندی از علم الهی معرفی می کند:
" وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ" ("و ما به داوود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: «ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید") و در آیه بعد نشان می دهد کسی که این علم را داشت (یعنی حضرت سلیمان(ع)) وارث حضرت داوود(ع) شد " وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ..." (و سلیمان وارث داود شد...)(سوره نمل، آیه 16). از طرفی، یکی از وظایف پیامبر(ص) طبق سوره جمعه آیه 2، آموزش علم و حکمت به مردم است" وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ" و در نتیجه وصی پیامبر(ص) باید در زمان فوت او این کار را ادامه دهد و سوالاتی که برای مردم در این علم و حکمت پیش می آید را پاسخ دهد. پس بنا به قرآن، در انتخاب وصی، شاخص برتری، علم است و آن هم علم الهی. لذا وصی باید از علم الهی مانند خود پیامبر(ص) برخوردار باشد تا به سوالات پاسخ دهد. از طرفی آیا در سنت در کتب معتبر اهل تسنن، در حدیثی از حضرت رسول(ص) نمی خوانیم که:
"مَنْ اِسْتَعْمَلَ عامِلاً مِنَ الْمُسْلِمينَ وَ هُوَ يَعْلَمُ اَنّ فيهِم اَولي بِذلِكَ مِنْهُ وَأَعْلَمُ بِكِتابِ اللّه و سُنّةِ نَبِيِّهِ فَقَد خانَ اللّه وَ رَسُولَهُ وَ جَميعَ الْمُسْلِمينَ." ("هر كس زمامدار و رهبري را از ميان مسلمانان بگمارد، در حالي كه مي داند شخص شايسته تر از وي و داناتر از او به كتاب الهي و سنّت پيامبر، در ميان آنان وجود دارد، در اين صورت تحقيقا به خدا و پيامبر و همه ي مسلمانان خيانت نموده است." )(سنن بيهقى، ج 10، ص 118 و مجمع الزّوائد هيثمى، ص 211، السنن الکبری، جلد 10، ص 201 ح 20364). آیا حدیث " أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ البابَ " از احادیث معتبر اهل سنت نیست (المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 126، جامع الأصول، ج 9، ص 473، الجامع الصحیح، ج 5، ص 637 ، تهذیب الآثار، مخطوط، ترکیه، کتابخانه شیراغا، ص ۱۰۵، رقم ۱۷۳ ). پس شما چطور به شاخص قرآن و سنت پیامبر(ص) در انتخاب فردی که می بایست خلیفه مسلمین و وصی پیامبر(ص) شود عمل نکردید؟ حتی اگر به فرض محال، انتخاب امام یک امر الهی نبود آیا باز هم طبق این شاخص تاکید شده هم در قرآن و هم در سنت، نمی بایست امام علی(ع) را انتخاب می کردید؟ چرا صحابه به کلام خدا و سنت رسول خدا در این مورد عمل نکردند؟
[1] - ابنعباس ( وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ یَعْنِی مَکَّهًَْ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً قَالَ لَقَدِ اسْتَجَابَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دُعَاءَهُ وَ أَعْطَاهُ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (سُلْطَاناً یَنْصُرُهُ عَلَی أَعْدَائِهِ.(ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ، یعنی مکّه. وَ اجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا، خداوند دعای پیامبرش را اجابت نمود و علیّبنابیطالب (علیه السلام) را بهعنوان یاور او قرار داد تا او را علیه دشمنانش یاری دهد). (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۳۲۴؛ بحارالأنوار، ج۴۱، ص۶۱/ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۴۵۲/ المناقب، ج۲، ص۶۷).