توضیحات
بسمه تعالی
وظایف منتظران: جلسه دوازدهم
توجه: چند نکته که در شرح عباد الرحمن نیاز به توضیح بیشتری در اینجا دارد شرک نورزیدن به خدا، توبه کردن و عبد بودن به معنای اطاعت محض است. خود این سه مساله دارای جزییاتی بسیار ظریف و زیباست که در ادامه به آنها پرداخته می شود.
2-8- شرح جزیی راجع به شرک نورزیدن:
در بحث شرک باید توجه داشت که دو نوع شرک داریم شرک جلی و خفی. شرک جلی همان شرک اعتقادی به خداوند است که فرد خدای دیگری را با خدا شریک بداند. اما شرک خفی هم داریم که در این آیه قرآن هم خداوند به خوبی به آن تاکید کرده است:
ارأیت من اتخذ الهه هوا؛ آیا دیدی آن کس را که هوای نفس خود را معبود خویش گرفته است» (فرقان، آیه ۴۳ - جاثیه، آیه ۲۳).
همچنین از حدیثی از پیامبر(ص) داریم:
شرک پنهان تر است از صدای پای مورچگان کوچک بر روی سنگ صاف در شب ظلمانی و کمترین درجه شرک این است که ظلم (ظالمی) را دوست و عدل (عادلی) را دشمن بدارد (المیزان، ج ۳، ذیل آیه ۳۱ سوره آل عمران - نقل از الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۷).
هر گونه ریا کردن و کار را صرفا و خالصانه برای خدا انجام ندادن یا ظاهرسازی به خاطر اهدافی غیر خدایی نمونه ای از شرک خفی است. مثلا این کار را این طور انجام بدیم که خودمان را پیش رییس مان عزیز کنیم، یا این حرف رو این طور بگیم که دیگران فکر کنن ما چقدر متشخص هستیم یا مهمانی یا حتی مجلس روضه امام حسین (علیه السلام) را فلانجا بگیریم یا این طوری برگزار کنیم برای اینکه دیگران فکر کنند ما چقدر پولدار هستیم یا چادر سر کنیم به خاطر اینکه ما را فلان جا استخدام کنند اینها نمونه های شرک عملی یا شرک خفی اند. یا مثلا اگر فکر کنیم کار و مشکلمان به دست خلق خدا حل می شود نه به دست خدا دچار شرک شده ایم. یا اگر فکر کنیم روزی ما به دست شخص خاصی است هم دچار شرک شده ایم، باید بدانیم که همه افراد و مال و ... همه وسیله اند و تنها راهگشایی را از خدا بخواهیم و همه کار را به خاطر رضای خدا انجام دهیم. این موضوع خیلی سخت است چرا که خیلی از کارهای ما به خاطر جلب رضای دیگران است نه رضای خدا.
3-8- شرح جزیی راجع به توبه:
انسان وقتی می خواهد توبه کند باید هر چه از حق الله، حق نفس خودش و حق الناس به گردنش هست سعی کند همه را جبران کند. قبلا در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام این حقوق را گفتیم و اینجا صرفا تاکید می کنیم که در حق الناس باید دقت کرد که فقط بحث مالی مطرح نیست بلکه در حدیثی داریم که:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس خطاب به کعبه ، ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست درحالی که راجع به مؤمن سه چیز را مورد احترام قرار داده: «مال-خون-آبرو (یعنی به مؤمن نباید بدگمان شد)» (همان، ج۶۷، ص۷۱)
لذا اگر آبروی مومنی را بریزیم حق او بر گردن ما آمده یا اگر غیبتی از کسی بکنیم باید حواسمان باشد که اینها مصداق حق الناس است و راه توبه هر کدام را باید طی کنیم.
در روایت داریم که: «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین- علیه السلام - گفت: «استغفر الله» .
آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید آیا میدانی حقیقت استغفارچیست؟ ! به درستی که استغفار درجه «علیین» است. و بر مجموع شش معنی واقع می شود:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: گداختن هر گوشتی که از حرام روییده به حزن و الم، تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.
ششم: الم و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازایآنچه از شیرینی معصیت چشیده.
چون کسی این شش امر را به جا آورد بگوید: استغفر الله»(نهج البلاغه فیض، ص 1281(1282) ح 409).
و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام – روایت شده است که: «توبه «حبل الله» و «مدد عنایت» اوست و لابد است از مداومت آن (توضیح: این نکته نشان میدهد که چون مراحل توبه سخت است و زیاد نباید فکر کند که دیگر توبه کردن را کنار بگذارد بلکه حضرت به ما تذکر می دهند که چاره ای از مداومت بر آن نیست). و از برای هر طایفه از بندگان، توبه ای است. تا اینکه فرمودند که: اما توبه طایفه عوام آن است که: باطن خود را از گناهان بشوید به آب حسرت، و اعتراف به گناه وپشیمانی برگذشته و ترسناک بودن بر آنکه دیگر مثل آن از برای او صادر شود. و باید گناهان را سهل و حقیر نشمارد و دایم بر تقصیرات خود در بندگی و طاعت خدا گریان و متاسف باشد. و خود را از شهوتهای نفسانیه محافظت نماید. و استغاثه به خدا نماید که او را کمک فرماید بر وفای به توبه. ومحافظت کند او را از بازگشت به گناه. و ریاضت دهد نفس خود را به عبادت و مجاهده. وواجباتی که از او فوت شده قضا نماید. و ستمی که بر کسی کرده تدارک آن کند. وآنچه از حقوق مردمان در ذمه او باشد ادا کند. و از همصحبتان بد، اجتناب نماید. وشبها را به بیداری به صبح رساند. و روزها را به تشنگی روزه به شب آورد. و همیشه درعاقبت کار خود تفکر نماید. و از خدا استعانت جوید که در حالت وسعت و شادی وزمان سختی و بدحالی، او را بر جاده شریعت، مستقیم و ثابت بدارد. و در بلاها ومصیبتها صبر کند تا از درجه توبه کنندگان ساقط نشود. و چون چنین کند از گناهان خودپاک، و عمل او زیاد، و درجات او بلند می گردد» (بحارالانوار ج6 ص 31).
4-8- عبد بودن به معنای اطاعت محض
عبد بودن به معنای اطاعت محض است در گذشته اگر کسی غلام کسی بود حق مخالفت با دستورات آقای خود را نداشت. اطاعت هم باید اطاعت واقعی در همه دستورات باشد اما متاسفانه دینداری ما دینداری انتخابی است و صرفا دستوراتی را انجام می دهیم که یا سخت نباشد یا به مذاقمان خوش بیاید مثلا امر به معروف با مذاق بعضی خوش نمی آید و انجام نمی دهند.
1-4-8- معنای اطاعت واقعی:
مردی از خراسان خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد وتنها اعتراضش به امام این بود که چرا قیام نمیکند؟ حضرت فرمود: آیا کسی هست که از ما حمایت کند؟
عرض کرد در خراسان صد هزار نفر آماده این کارند، فرمود: شما هم از همان ها هستید؟ عرض کرد: بلى، فرمود: برخیز در تنوری که اکنون شعله ور است رفته ودر آتش بنشین. مرد خراسانی ابا کرد واز اطاعت امر امام زمان خود سرپیچی نمود. در این حال هارون مکی وارد شد پس از سلام وجواب حضرت به وی فرمود: برو در میان آتش بنشین، او بدون چون وچرا تسلیم شد ودر تنور قرار گرفت، واین امر با اختیار خودش انجام شد. مرد خراسانی که نگران این مطلب بود واز سخنان خود سخت پشیمان شده بود گریه می کرد، حضرت فرمود: نزدیک تنور برو وببین هارون مکی در چه حالتی است، وقتی که نزدیک تنور رفت، دید هارون مکی در میان آتش نشسته وآتش دورش حلقه می زند حتی به لباس پشمینه وی اثر نگذاشته است. حضرت فرمود: ای هارون از تنور خارج شو، او خارج شد ودر خدمت امام نشست.
آن گاه فرمود: شما که می گوئید در خراسان صد هزار نفر از شما حمایت می کنند در میان آنها چند نفر مثل هارون یافت می شود که هر چه بگوئیم از ما بشنوند ودر برابر ما تسلیم شوند؟ عرض کرد: هیچ.
امام زمان ما حضرت مهدی علیه السلام دوست دارد که شیعیانش در مقابل حضرتش تسلسم باشند، لذا این گونه پیام می دهد:
از خدا بترسید و تسلیم ما شوید وکار ما را به ما وا گذارید بر ما است که شما را از سرچشمه، سیراب بیرپن آوریم چنانچه بردن شما به سوی چشمه از ما بود.
(کلمه الامام المهدی علیه السلام جلد ۱ صفحه ۳۰۳ نقل از غیبت شیخ طوسی (رحمة الله علیه)).
2-4-8- محبت بدون اطاعت معنا ندارد
خداوند می فرماید:
{قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمْ اللَّهُ} «بگو، اگر خدا را دوست ميداريد، از من پيروي كنيد، تا خدا شما را دوست بدارد»(سوره آل عمران، آیه 31).
اميرمؤمنان(عليهالسلام) در تفسير اين آيه ميفرمايد:"پيرويپيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) محبت خدا است."
امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: «مَا أحبَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مَنْ عَصاهُ»؛ كسي كه خدا را معصيت و نافرماني ميكند، او را دوست ندارد. سپس به اين شعر تمثيل كرد:
تَعْصِي الإلَهَ وَ أَنتُ تُظْهِرُ حُبَّهِ
هذَا مَحالٌ فِي الْفِعالِ بّديعٌ
لَوْ كانَ حُبُّكَ صادِقاً لأَطَعْتَهُ
إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ يُحِّبُّ مُطيعٌ
(البرهان فی تفسیرالقرآن، السید هاشم البحرانی، ج 1، ص611.)
خدا را نافرماني ميكني، آنگاه اظهار دوستي او مينمايي.
اين از كارهاي ناممكن و شگفتآور است! اگر در دوستي او صادق بودي، پيروي اش ميكردي.
زيرا محبّ، فرمان بردار محبوب است.
جابر ميگويد: امام باقر(عليهالسلام) به من فرمود:
آيا كسي كه ادعاي تشيّع ميكند، همين كه بگويد ما را دوست دارد، كافي است؟! سوگند به خدا شيعيان ما نيستند، مگر آنان كه تقوای الهی دارند و به امانتداري و زيادي ذكر خدا و روزه و نماز و نيكي به والدين و... شناخته ميشوند.
جابر عرض كردم: «اي فرزند رسول خدا! امروز كسي را به اين صفت نمييابيم».
حضرت فرمود:
"... آيا براي كسي كافي است بگويد: من علي (عليهالسلام) را دوست دارم و ولايت او را ميپذيرم؛ ولي با وجود اين، در عمل كوتاهي ميكند؟! نه؛ چنين نيست. اگر بگويد: من رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) را دوست ميدارم ـ با اينكه رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) از علي(عليهالسلام) برتر است ـ ولي روش او را دنبال نكند و به سنت او عمل ننمايد، دوستي او فايدهاي براي او نخواهد داشت؛ پس، از خدا بترسيد و به آنچه پيش خدا است عمل كنيد.
بين خدا و هيچ كسي قرابت [قوم و خويشي] نيست. محبوب ترين بندگان، نزد خداي تعالي [گراميترين آن ها] پرهيزكارترين و فرمانبردارترين آنها است. اي جابر! سوگند به خدا ! نمی توان به خدا تقرّب یافت، جز با اطاعت و پيروي. برائت كسي از آتش، با ما نيست و بر خداي تعالي براي كسي حجتي نيست. كسي كه مطيع خدا باشد، دوست ما و كسي كه از خدا سرپیچی کند، دشمن ماست. كسي جز با عمل و پاكدامني و پارسايي به دوستی ما نميرسد (بحارالانوار» طبع کمپانی، ترجمه علییونسی، جلد ۱۵، کتاب الایمان، صفحه ۱۴۱، مشکاه الانوار فی غررالاخبار، ج 1، ص 107).
خداوند در سوره احزاب ایه ۳۶ می فرماید:
وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً ("هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامىكه خدا و پيامبرش فرمانى صادر كنند، اختيارى [در برابر فرمان خدا] در كار خود داشته باشد؛ و هركس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است").
سوال: همیشه با خودمان می گوییم اگر امام زمان (عج) ظهور کنند ما حتما در آن وقت گوش به فرمان حضرتشان خواهیم بود و جزو سربازان حضرت خواهیم بود و ... اما واقعا همین طور است؟ همین الان امام زمان (عج) حضور دارند و دستور انجام واجبات و ترک محرمات را داده اند؛ دستور ترک غیبت و دروغ و تهمت و اسراف و موسیقی های حرام و ... باید توجه کنیم که همین الان هم در حضور ایشان و تمامی ائمه علیهم السلام هستیم چرا که امامان علیهم السلام زنده، شاهد و گواهان اعمال اند. ایشان ما را می بینند اما ما ایشان را نمی بینیم. نیازی به صبر برای دستور جهاد با دشمن نیست تا آنجا به یاری حضرت برویم همین الان دستور جهاد با نفس را داده اندچه دشمنی بالاتر از نفسی که به بدیها ما را می کشاند؟ پس معیار ادعایمان را همین الان در خودمان بررسی کنیم. با خودمان صادق باشیم در خودمان چه می بینیم؟!!!!
سلامتی و فرج حضرت مهدی عج صلواتی عنایت بفرمایید.
2