توضیحات
بسمه تعالی
سوال:
بعضی می گویند مساله امامت بر مسلمین یک قرارداد اجتماعی است و نه یک انتخاب الهی. پاسخ این افراد چیست؟
پاسخ:
اولا امامت یک قرارداد اجتماعی نیست بلکه یک انتخاب الهی است.
ثانیا اگر یک انتخاب اجتماعی بود باید بنا به شاخصهایی که برای حاکم در قرآن و در حدیث پیامبر(ص) وجود دارد باز هم امام علی(ع) انتخاب می شد.
دلایل قسمت اول:
اما برای اثبات اینکه امامت یک قرارداد اجتماعی نیست آیه هایی از قرآن در دلایل زیر مطرح می شوند:
- در قرآن داریم: "قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى ..." (بگو: «ستایش مخصوص خداست و سلام بر بندگان برگزیدهاش»... ) (سوره نمل- آیه 59). اما در آیه دیگری خداوند بندگان برگزیده اش را چنین معرفی می نماید: " إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ" (به حقیقت خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.)(سوره آل عمران، آیه 33). لذا در سوره نمل آیه 59 منظور از " عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى" یا همان بندگان برگزیده خداوند، پیامبران و امامان علیهم السلام اند[1] (برگرفته از تفسیر ولایی قرآن کریم در اثبات ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) از قرآن و سنت، صفحه 1738)). در واقع، به این دلیل که حضرت محمد(ص) برگزیده این برگزیدگان و برگزیده آل ابراهیم است لذا وصی و امامان بعد از او نیز از میان برگزیدگان توسط خداوند و از نسل حضرت ابراهیم (ع) می باشند که همان امام علی(ع) و امامان دیگر از نسل ایشان اند.
- در آیه دیگر که در مورد حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است[2] و داریم:
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ (یا کسى که [دعاى] مضطر را هنگامىکه او را بخواند اجابت مىکند و ناراحتى [او] را برطرف مىسازد و شما را خلفاى زمین قرار مىدهد؛ آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکّرمىشوید.) (سوره نمل، آیه 62)، تاکید شده است که " وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ" یعنی خدا شما را خلیفه قرار می دهد پس حضرت مهدی (عج) را خدا برای این کار انتخاب کرده و خود امام زمان(عج) که ولی خداست صرفا می تواند از جانب او کارگزاران خود را هم تعیین نماید. لذا امر خلیفه مسلمین شدن، یک انتخاب توسط مردم عادی نیست.
- دستور به خالص کردن دین توسط پیامبر(ص):
در سوره ص آیه 83 و در سوره زمر آیه 2 خداوند به افراد خالص شده و به خالص کردن دین اشاره می کند. در اولی می فرماید شیطان هر کسی را می تواند گمراه کند مگر کسی که خالص شده باشد:
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
(گفت: «به عزّتت سوگند! همهی آنان را گمراه خواهم كرد». *مگر بندگان خالص شدهات، از ميان آنها».)(سوره ص آیات 82و 83)
و در آیه دوم (سوره زمر آیه2) به پیامبر(ص) دستور می دهد که دین را خالص کن.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ (ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم؛ پس خدا را پرستش كن درحالىكه دين خود را براى او خالص كردهاى.)
در قرآن وقتی خداوند دستور به خالص کردن دین می دهد یعنی آراستن دین از هوا و هوس های شخصی هر کسی که ممکن است دستخوش حیله های شیطان قرار بگیرد. قابل توجه است که اینجا خداوند به پیامبر(ص) دستور به خالص کردن دین می دهد نه دستور به خالص کردن نیت و عبادات خود و می فرماید " مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ". دین وقتی خالص می شود که توسط افراد خالص شده از سمت خدا که از هوا و هوسهای فردی به دورند اجرا شود. لذا در غدیر خم پیامبر(ص) با انتصاب امام علی(ع) به ولایت، دین خدا را خالص نمود تا از از هر گونه دستبرد شیطانی به دور باشد.
از طرفی فرق مخلص(با کسره) و مخلص(با فتحه) این است که مخلص کاری را در جهت پاکیزه کردن چیزی از غیر و از آلودگی انجام می دهد اما مخلص فرد پاکیزه شده است. در دستور خداوند به پیامبر(ص) کلمه مخلص(با کسره) آمده یعنی پیامبر(ص) وظیفه خالص سازی دین را دارد. کلمه مورد تاکید هم گفتیم که دین است نه نیت و عبادات. لذا از اهل تسنن باید پرسید برای عمل به این آیه، پیامبر(ص) چه کاری را برای خالص سازی دین انجام دادند؟ اگر هیچ کاری نکردند که به رسالت الهی مورد تاکید قرآن جامه عمل نپوشاندند اگر کاری کرده باشند برای خالص کردن دین چی بوده؟ جز این است که اجرای دین را بعد خود به یک فرد مخلص (با فتحه) که خدا او را پاکیزه کرده واگذار کرده باشند؟ اما خداوند چه کسی را مخلص کرده؟ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (آیه تطهیر). پس امام علی(ع) همان مخلصی است که با نصب ایشان به عنوان جانشینی، پیامبر(ص) کار خالص کردن دین را انجام دادند. و این فرد، جز معصوم کسی دیگری نمی تواند باشد چرا؟ چون طبق گفته قرآن از قول شیطان:
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
پس هر کسی دستخوش وسوسه های شیطان قرار می گیرد حتی افراد مخلص که در حال پاکسازی خودشان از انواع گناهان هستند ولی صرفا عباد مخلص (با فتحه) (خالص شده) از راه شیطان به دورند. کسی که به مرحله عبد شدن رسیده باشد که اشهد ان محمدا عبده و رسوله و کسی که خالص شده باشد یعنی خدا او را بر اثر شایستگی ها و عبودیتی که در او دیده او را خالص کرده باشد (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا).
در آیه بعد هم خداوند تاکید می نماید که الا لله الدین الخالص دین خالص مال خداست. یعنی چی؟ یعنی دین خالص دینی است که از طرف خدا آمده و چون مال خداست دینی نیست که هر کسی خودش بخواهد امام شود یا امام را خودش انتخاب کند. این دین خالص چون مال خداست و از طرف او برای مردم آمده خودش هم اولیاء خودش در بین مردم را انتخاب می کند.
- درخواست لسان صدق از خداوند و اعطای لسان صدق از جانب خداوند:
خداوند در قرآن از قول حضرت ابراهیم(ع) این دعا را می فرماید که: " وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ" (و براى من در ميان امّتهاى آينده، نام نيكى قرار ده.)(سوره شعراء، آیه 84). در واقع، ولایت امام علی(علیه السلام) بر حضرت ابراهیم(ع) عرضه شد[3] و او از خداوند خواست که حضرت علی(ع) را در این دنیا از میان نسل خودش قرار بدهد. لذا لسان صدق، همان امام علی(ع) می باشد که از جانب خداوند در میان امت آخرین که همان امت پیامبر آخر، یعنی حضرت محمد(ص) است به امامت منصوب شده است[4]. از طرفی در سوره مریم آیه 50، می خوانیم که خداوند این لسان صدق را که همان امام علی(ع) می باشد از رحمت خودش به ایشان داد: " وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا". لذا انتخاب وصی پیامبر(ص) که همان موهبت لسان صدق دیگر انبیا هم بوده توسط خداوند صورت گرفته است و علاوه بر آن در اینجا بر نام امام علی(ع) هم تاکید شده است[5].
دلایل قسمت دوم:
- اگر فرض کنیم امامت یک قرارداد اجتماعی باشد که انتخاب امام هم توسط مردم باید صورت بگیرد آنگاه باید گفت که شاخص انتخاب حکمران و رهبر در قرآن و نیز در حدیث پیامبر(ص) آمده و لذا مسلمانان بنا به عمل به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) می بایست از این شاخص پیروی کنند.
خداوند در قرآن در سوره نمل آیه 15 می فرماید:
" وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ" (و ما به داوود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: «ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.») این آیه نشان می دهد در بین افراد مومن که حتی به مرحله عبودیت[6] هم رسیده باشند (عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ )، شاخص فضل و برتری، علم است. و در آیه بعد نشان می دهد کسی که این علم را داشت (یعنی حضرت سلیمان(ع)) وارث حضرت داوود(ع) شد " وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ ..." (و سلیمان وارث داود شد...)(سوره نمل، آیه 16). لذا شاخص برتری بین مومنان از نظر قرآن، داشتن علم ویژه و خاص از طرف خداوند است.
از طرفی داشتن علم و حکمت برای جانشین پیامبر(ص) یک ضرورت است چرا که یکی از وظایف پیامبر(ص) طبق سوره جمعه آیه 2 آموزش علم و حکمت به مردم است" وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ" و در نتیجه وصی پیامبر(ص) باید در زمان فوت او این کار را ادامه دهد و سوالاتی که برای مردم در این علم و حکمت پیش می آید را پاسخ دهد.
از طرفی در سنت، در حدیثی از حضرت رسول(ص) می خوانیم:
«مَنْ اِسْتَعْمَلَ عامِلاً مِنَ الْمُسْلِمينَ وَ هُوَ يَعْلَمُ اَنّ فيهِم اَولي بِذلِكَ مِنْهُ وَأَعْلَمُ بِكِتابِ اللّه و سُنّةِ نَبِيِّهِ فَقَد خانَ اللّه وَ رَسُولَهُ وَ جَميعَ الْمُسْلِمينَ.»3
«هر كس زمامدار و رهبري را از ميان مسلمانان بگمارد، در حالي كه مي داند شخص شايسته تر از وي و داناتر از او به كتاب الهي و سنّت پيامبر، در ميان آنان وجود دارد، در اين صورت تحقيقا به خدا و پيامبر و همه ي مسلمانان خيانت نموده است.» (سنن بيهقى، ج 10، ص 118 و مجمع الزّوائد هيثمى، ص 211.، السنن الکبری، جلد 10، ص 201 ح 20364).
اما هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت (تاکید می کنم در خود منابع اهل سنت)، حدیث " أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ البابَ " از معتبرترین احادیث است و با عبارات مشابهی در کتب مختلف آمده است. لذا خود اهل سنت هم بر علم ویژه امام علی(ع) تاکید نموده اند و قبول دارند که علم الهی از طریق پیامبر(ص) به امام علی(ع) رسیده است. لذا با این انتخاب خود، طبق آیه قرآن و طبق حدیث پیامبر(ص) نه تنها به دستور قرآن عمل نکردند بلکه طبق حدیث خود حضرت رسول(ص)، به خدا، پیامبر(ص) و همه مسلمانان خیانت کرده اند و حتی اگر به فرض محال، امامت یک قرارداد اجتماعی بود باز هم امام علی(ع) می بایست انتخاب می شد.
منابع حدیث مدینه العلم و دروازه ورود به آن[7]:
المستدرک علی الصحیحین: ج ۳ ص ۱۳۸ ح ۴۶۳۹، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۰ ح ۱۲۰ کلاهما عن جابر بن عبد اللّه و ص ۸۱ ح ۱۲۱، المعجم الکبیر: ج ۱۱ ص ۵۵ ح ۱۱۰۶۱، تاریخ بغداد: ج ۴ ص ۳۴۸ ح ۲۱۸۶ و ج ۱۱ ص ۴۹، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۹ ح ۸۹۷۷ و ص ۳۸۱ ح ۸۹۸۱، اُسد الغابه: ج ۴ ص ۹۵ ح ۳۷۸۹، المناقب للخوارزمی: ص ۸۳ ح ۶۹ والثمانیه الأخیره عن ابن عبّاس، الاستیعاب: ج ۳ ص ۲۰۵ الرقم ۱۸۷۵؛ صحیفه الإمام الرضا علیه السلام: ص ۱۲۳ ح ۸۲ عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۹۶ ح ۳۷ عن أبان عن الإمام الصادق علیه السلام عن عمّار بن یاسر، شرح الأخبار: ج ۱ ص ۸۹ ح ۲ عن ابن عبّاس، المناقب لابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۳۴.
المستدرک علی الصحیحین: ج ۳ ص ۱۳۷ ح ۴۶۳۷ و ح ۴۶۳۸، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۹ ح ۸۹۷۸ کلّها عن ابن عبّاس و ص ۳۸۳ ح ۸۹۸۵ وفیه «الدار» بدل «المدینه»، تاریخ بغداد: ج ۲ ص ۳۷۷ ح ۸۸۷ وفیه «البیت» بدل «المدینه»، الفردوس: ج ۱ ص ۴۴ ح ۱۰۶ والثلاثه الأخیره عن جابر، کنز العمّال: ج ۱۳ ص ۱۴۸ ح ۳۶۴۶۳؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج ۱ ص ۲۳۳ ح ۱ عن الریّان بن الصلت، تحف العقول: ص ۴۳۰ کلاهما عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، الفصول المختاره: ص ۲۲۰، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۱۹، عوالی اللآلی: ج ۴ ص ۱۲۳ ح ۲۰۵
تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۸ ح ۸۹۷۶، البدایه والنهایه: ج ۷ ص ۳۵۹ کلاهما عن الصنابحی عن الإمام علیّ علیه السلام.
تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۸۰ ح ۸۹۷۹، تذکره الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۲۳۱ ح ۱۰۴۷، فرائد السمطین: ج ۱ ص ۹۸ ح ۶۷ کلّها عن ابن عبّاس.
المناقب لابن المغازلی: ص ۸۵ ح ۱۲۶؛ الأمالی للطوسی: ص ۵۷۸ ح ۱۱۹۴، العمده: ص ۲۹۴ ح ۴۸۶ کلّها عن محمّدبن عبداللّه اللاحقی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۲۰، نهج الإیمان: ص ۳۴۲.
الخصال: ص ۵۷۴ ح ۱ عن مکحول عن الإمام علیّ علیه السلام، المجازات النبویّه: ص ۲۰۷ ح ۱۶۶، مائه منقبه: ص ۶۴ ح ۱۸ عن ابن عبّاس وفیه «تؤتی» بدل «تدخل»، کفایه الأثر: ص ۱۸۴ عن اُمّ سلمه وفیه «وما تؤتی» بدل «لن تدخل»؛ المناقب لابن المغازلی: ص ۸۲ ح ۱۲۲ عن جریر عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «لا تؤتی البیوت إلّا من أبوابها» بدل «لن تدخل...».
التوحید: ص ۳۰۷ ح ۱، الاختصاص: ص ۲۳۸، الأمالی للصدوق: ص ۴۲۵ ح ۵۶۰ کلّها عن الأصبغ بن نباته عن الإمام الحسن علیه السلام و ص ۶۵۵ ح ۸۹۱ عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، تفسیر فرات: ص ۲۶۵ ح ۳۶۰ عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیهما «تؤتی» بدل «تدخل».
الإرشاد: ج ۱ ص ۳۳ عن أبی سعید الخدری، بحار الأنوار: ج ۴۰ ص ۲۰۳ ح ۷.
تاریخ بغداد: ج ۱۱ ص ۲۰۴ ح ۵۰۹۸، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۶ ح ۱۲۸ کلاهما عن ابن عبّاس؛ الأمالی للطوسی: ص ۴۸۳ ح ۱۰۵۵ عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری، عوالی اللآلی: ج ۴ ص ۱۲۳ ح ۲۰۶.
تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۸۲ ح ۸۹۸۴ عن جابر بن عبد اللّه؛ الأمالی للصدوق: ص ۶۱۹ ح ۸۴۳، بشاره المصطفی: ص ۲۳۰ کلاهما عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله.
الأمالی للصدوق: ص ۱۸۸ ح ۱۹۷ عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام و ص۳۴۲ ح ۴۰۸، کمال الدین: ص ۲۴۱ ح ۶۵ کلاهما عن ابن عبّاس، بشاره المصطفی: ص ۲۴ عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، روضه الواعظین: ص ۱۱۶.
.تفسیر فرات: ص ۶۴ ح ۲۹ عن علیّ بن سالم الأنصاری والحسین بن أبی العلاء وعاصم عن الإمام الصادق علیه السلام.
الأمالی للصدوق: ص ۴۷۲ ح ۶۳۲، الأمالی للطوسی: ص ۴۳۱ ح ۹۶۴ کلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام، مائه منقبه: ص ۱۴۸ ح ۹۴ عن أبی سعید الخدری، روضه الواعظین: ص ۱۳۴.
.ذخائر العقبی: ص ۱۴۲، الریاض النضره: ج ۳ ص ۱۵۹، ینابیع المودّه: ج ۲ ص ۱۷۰ ح ۴۸۲ کلّها عن الإمام علیّ علیه السلام.
سنن الترمذی: ج ۵ ص ۶۳۷ ح ۳۷۲۳، فضائل الصحابه لابن حنبل: ج ۲ ص ۶۳۵ ح ۱۰۸۱، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۸ ح ۸۹۷۵، حلیه الأولیاء: ج ۱ ص ۶۴، البدایه والنهایه: ج ۷ ص ۳۵۹ کلّها عن الصنابحی، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۷ ح ۱۲۹ عن الصنابجی وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام وزاد فی آخره «فمن أراد الحِکمه فلیأتها».
۳-.الأمالی للصدوق: ص ۴۳۴ ح ۵۷۴ عن أبی الجارود عن الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری.
[1] - علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَالَ عَلِیُّبْنُإِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی الْحَمْدُ لِلهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی قَالَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- الحَمْدُ لِلهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی، آنها آل محمّد (صلی الله علیه و آله) هستند. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۸۴، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲۲/ القمی، ج۲، ص۱۲۹/ المناقب، ج۴، ص۴۲۱/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۳۹۷/ نورالثقلین)
و همچنین از ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- آمده است: عَنِ إبنعباس (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی قُلِ الْحَمْدُ لِلهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی قَالَ هُمْ أَهْلُ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ وَ فَاطِمَهًُْ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَوْلَادُهُمْ (علیهم السلام) إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ هُمْ صَفْوَهًُْ اللَّهِ وَخِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِه.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- قُلِ الْحَمْدُ لِلهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی؛ منظور از ایشان یعنی اهل بیت (علیهم السلام)؛ پیغمبر خدا؛ علیّبنابیطالب (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن و حسین (علیها السلام) و اولادشان (علیهم السلام) است. آنها هستند که برگزیدگان خدا میباشند. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۸۴، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۷۹/ المناقب، ج۳، ص۳۸۰).
[4] - الصّادق ( هُوَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (عُرِضَتْ وَلَایَتُهُ عَلَی إِبْرَاهِیمَ (فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْ ذُرِّیَّتِی فَفَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ.
امام صادق او علیّبنابیطالب (است که ولایتش بر ابراهیم (عرضه شد و او گفت: «خداوندا او را از میان نسل من قرار بده و خداوند نیز دعایش را مستجاب نمود». (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۵۶۶، بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۶/ الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۶/ کشف الغمه، ج۱، ص۳۲۰/ کشف الیقین، ص۳۷۸/ البرهان)
امام رضا ( یونسبنعبدالرّحمن گوید: به امام رضا (عرض کردم: «عدّهای از من، نام امیرالمؤمنان علی (در قرآن را خواستند، من به آنها گفتم: نام ایشان از این آیه استفاده میشود: وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا!. (مریم/۵۰)». امام رضا (فرمود: «درست گفتی، همینطور است». ( تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۵۶۶، تأویل الآیات الظاهره، ص 297).